۳ مطلب در بهمن ۱۴۰۰ ثبت شده است

چشمانم را بستم و گذشتم ...

چشمانم را بر یکایک دردها و غصه های این روزها میبندم 

و همه آنهارا فراموش میکنم و نمیدانم برای بار چندم  با خود میگویم همه چیز درست میشود  ...

چشمانم را میبندم و دست هایم را روی زانوهایم میگذارم برای دوباره بلند شدنم 

و خوشحال از این تسلیم نشدن

چشمانم را میبندم چون به معجزه ی او ایمان دارم 

چون وقتی که چشمان بسته بود و برای چال کردن این روزها با خود کلنجار میرفتم صدای اوی مهربان گوشم را نوازش میداد ...

صدایی که میگوید به او توکل کنم و ادامه دهم  تا معجزه کند ...

او خودش به من گفته است :)

همه چیز درست میشود ...

۲۹ بهمن ۰۰ ، ۰۵:۲۳ ۰ نظر
xrf ...

اُمیکرون

حقیقتا تووووف به اُمیکرون لعنتی 

منم گرفتم 

کل خانواده گرفته 

و بازهم توف بهش 😑 

 

 

همه چیش کنار خارش گلوی دیوانه کننده اش کناااار 😑

۲۳ بهمن ۰۰ ، ۰۱:۲۹ ۱ نظر
xrf ...

مترسک :)

چقدر حال همه بده ...

انگار که تو این دنیا کمتر کسی پیدا میشه حالش خوب باشه:)

خودمم حالم خوب نیست ولی دارم تمام تلاشمو میکنم 

برای خوب بودن

برای خوب شدن حال اطرافیانم ...

انگار روز ب روز تو کل دنیا داره زندگی سخت و بد میشه:)

کاش روزی هم بیاد همه بگیم آخیش:)

نمیدونم احتمالا خودمون مقصریم ...

 

 

 

اینجا هم چندتا از وبلاگا رو خوندم حال همه بده انگار ...

نمیدونم چی بگم 

خودمم خوب نیستم  ولی باهاش مقابله میکنم ...

 

 

 

بلد نبودم جای ویدیو رو درست کنم خودتون ببخشید:)

اما آرومه قشنگه :)

امیدوارم حال دل تک تکتون خوب باشه ....

 

۱۳ بهمن ۰۰ ، ۲۰:۱۳ ۱ نظر
xrf ...