دلم میخواد ...
وقتی از کار کردن خیلی خستم و غروبه آفتابه کارامو تموم کنم و برم لب ساحل دریایی آبی مثل دریای جنوب ...
ترجیحا تو یکی از جزیره هاش ...
بشینم رو یکی از ساحل های سنگی ... اول چشمامو ببندم و یک نفس عمیق بکشم و وقتی که صدای پرنده ها و موج های دریا دارن بهم آرامش تزریق میکنن تمام خستگیم در بره و چشمامو باز کنم و یک آهنگ آرامبخش بیکلام بزارم و حتی گاهی اگر حوصلشو داشتم ساز هنگ درام ببرم و خودم شروع کنم به نواختن و غروب افتاب عزیزم رو تماشا کنم و آرامش رو به تک تک سلول های بدنم هدیه بدم ...
وقتی که تاریک شد یکم آسمونو نگاه کنم و به کل روزم فکر کنم و تصمیم بگیرم برای برنامه ی فردا ...
بلند بشم و برم تو خونه ی نقلی خودم و شروع کنم تو آشپزخونه ی مجهزم و شروع کنم به غذا درست کردن برای شام و نهار فردام...
تنهایی بخورم و به خودم و خانوادم فکر کنم ...
تموم که شد فیلمی ببینم یا یک قسمت از سریال مورد علاقم ...
و خونمو مرتب کنم و برم بخوابم ...
صبح که بیدار شدم یک یوگای ریز لب ساحل انجام بدم و بیام یک صبحانه ی مفصل و کاملا سالم بخورم ...
وسیله هامو بردارم و برم سر شغل محبوبم :)
#رویا
#امید
#آرامش
#آرزو